دوستان عزیز، اعضا و کادرهای شریف سازمان زحمتکشان که به اشتباه در این سازمان عضو شده اید. من نسرین رمضانعلی یکی از معدود بازماندگان گردان شوآن دوست دارم چند کلامی با شما عزیزان صحبت کنم. از شما میخواهم که صف سازمان زحمتکشان را ترک کنید. این سازمان قومپرست و باند سیاهی را منحل کنید. نگذارید شما را قربانی سیاستهای ارتجاعی و کنترایی حاکم بر این سازمان کنند.
بحرانی که سه سال است گریبان سازمان زحتمکشان را گرفته است با شدت گرفتن خود این سازمان دست ساز را در موقعیت یک جنگ داخلی قرار داده است. قربانیان این جنگ و آماده باش نظامی انسانهای شریفی هستند که با توجه به خوشنام بودن تاریخی کومه له اشتباها به این سازمان پیوسته اند. تعدادی که عزیزانشان را در کومه له دهه شصت در سازمان کردستان حزب کمونیست ایران از دست دادند بعضا در این توهم بسر میبرند که گویا سازمان زحمتکشان ادامه دهنده راه عزیزانشان است. اما هر کدام از این انسانهای شریف با دیدن پراتیک این خان زاده های مسلح توهمشان دود میشود و به هوا میرود. اما بعضی بسادگی راه گریزی نداشتند. برخی حتی برای اقامت "قانونی" در عراق باید از این سازمان تاییده میگرفتند.
اخیرا و در ادامه بحران این جریان، مهتدی و ایلخانی زاده در مقابل هم صف آرائی کرده اند. نیروی مسلح این باندها که در اردوگاههایشان در عراق در مقابل هم سنگر گرفته اند، میتواند تلفات انسانی و فاجعه آور ببار بیاورد. این وضعیت در حال حاضر با دخالت نیروهای نظامی دولت محلی کردستان عراق "تحت کنترل" قرار گرفته است. دهها نفر از نیروهای دو طرف توسط دولت محلی دستگیر و روانه زندان شده اند. دعوای این دو جناح برای چند مشت دلار بیشتر است که قبلا این نیروی مسلح را به ارتش آمریکا فروخته اند. این نیرو نقش و جایگاهی مانند یونیتا و کنترا و ارتش آزادیبخش کوسوو دارد و ابزاری در دست دولت آمریکا و دولت محلی کردستان است.
در همین راستا تعدادی که خود را "جناح آشتی جو" مینامند با نوشتن نامه های سرگشاده اقدام به افشای سیاستهای باند سیاهی این سازمان نموده اند. بارزترین اینها نامه جلال ناوه است. که گذشته از افشای مناسبات درونی این سازمان به نکاتی دیگری اشاره کرده است که جا دارد بر همین اساس تمامی انسانهای آزادی خواه و برابری طلب، تمامی انسانهای که خود را کمونیست و چپ و سوسیالیست می دانند صفوف این سازمان ارتجاعی را ترک کنند. این سازمان را منحل کنند و اجازه ندهند که این سازمان نقش مخربی بیش از این در تحولات جامعه ایفا کند.
سالهاست که این جریان ناسالم سیاسی و در راس آن ایلخانی زاده و مهتدی مشغول پراکندن تخم تفرقه و قوم پرستی و تبلیغ طرح ارتجاعی فدرالیسم و تعهد به مذاکره با سران رژیم و نیروی مسلح ارتش آمریکا هستند. سازمانی که برای محاصره اقتصادی ایران هورا میکشد در حالی که شاهد بیش از یک دهه محاصره اقتصادی امریکا در عراق بود، سازمانی نیست که به ذره ای از اصول و سیاست انسانی پایبند باشد. سازمانی که قربانیان محاصره اقتصادی و جنگ و مرگ هر روزه در عراق را می بیند و خواهان تکرار همین سناریو در ایران است، اشتباه مهلک است که هر کسی که اهداف والای انسانی را دنبال میکند در آن فعالیت کند. اگر در گذشته به هر دلیل برای عده معدودی چهره واقعی این جریان معلوم نبود، اکنون نتایج سیاستهای این فرزندان سیاسی جلال طالبانی روشن است و امروز پرده توهم را حتی در صفوف خود این جریان نیز برداشته است.
ما در چند ماه اخیر شاهد بوده ایم که طرفین این جدال یکدیگر را متهم به دزدی و چپاول کرده اند. اما جدالی که از پایین و بدنه تشکیلات علیه هر دو جناح رهبری این سازمان وجود دارد، جدالی متوهمانه است بر سر نام و اعتبار کومه له. نام کومه له را به سرقت بردند. تلاش کردند خودشان را ادامه فعالیتهای رادیکال و انقلابی کومه له قلمداد کنند، و امروز در ادامه سیاستهایشان در مقابل هم اسلحه کشیده اند. دعوای بالایی ها بر سر دلارهای آمریکایی است، اما دعوای پایین با بالا بر سر نفس وجود این سازمان است. سازمانی که تابلو و یترین آن اشاعه هویت عهد عتیقی قوم پرستانه است.
جناح اقلیت تلاش میکند که خود را مدافع "رفرم" و تغییر جلوه دهد. اما "اصلاح" یک جریان قومپرست توهمی بیش نیست باید در مقابل ایجاد سازمان قومپرست دیگری ایستاد. این راه حل نیست. به این سیاست ذره ای نباید تخفیف داد. تنها راه شرافتمندانه و مفید به حال مردم انحلال چنین جریانی است. سیاستهای جناح اقلیت در این سازمان نباید کوچکترین تردیدی نسبت به ماهیت قومپرست و ارتجاعی هر دو جناح ایجاد کند. این اقلیت و اکثریت در شکل گیری و قوام این سازمان قومپرست شریک بوده اند و هر دو مقصر و مسبب وضعیت کنونی هستند. کومه له کمونیست و رادیکال و سابقه خوشنام اش تنها مورد سوء استفاده این جریانات قرار گرفته است. کومه له واقعی ربطی به این مرتجعین فئودال مسلک ندارد. اکثریت عظیم کادرهای کمونیست کومه له امروز در صفوف جنبش کمونیسم کارگری برای "یک دنیای بهتر" فعالیت میکنند.
در واکنش به وضعیت سیاهی که در سازمان زحمتکشان ایجاد شده است، شاهد آن هستیم که تعدادی از اعضا و دوستداران و کادرهای این سازمان با نوشته های خود "رهبران" این سازمان را به گذشته های دور حواله میدهند. گذشته ای که کومه له از کمونیسم و از سوسیالیسم دفاع میکرد. این اعضا و کادرها با نوشتن نامه ها و طومارها پراتیک درخشان دهه های شصت را یاد آوری می کنند و نفود و اعتباری که این سازمان در میان مردم کردستان داشت را خاطر نشان میکنند. باید به این دوستان اشاره کرد که سازمان زحمتکشان ادامه کومه له رادیکال و انقلابی نیست. برعکس، ضد آن است. تنها از این نام میخواهد بهره برداری کند. نباید اجازه داد که با توسل به گذشته کومه له باز این جریان به نوعی بازسازی شود.
اما تحولات دیگری هم در این شرایط در جریان است. تعداد زیادی از فعالین این سازمان اخیرا در تماسهایی با من در حزب اتحاد کمونیسم کارگری اعلام کرده اند که تصور میکردند که این همان کومه له سالهای شصت به بعد است و مبارزه ما برای آرمانهای کمونیستی و سوسیالیستی است. در همین مدت اختلافات دهها تن از فعالین این سازمان از شهرهای مختلف کردستان و همچنین تعدادی از کادرها و اعضای این سازمان از عراق با ما در تماس بودند و گوشه هایی از وضعیت سیاه در اردوگاههای این جریان را تعریف کرده اند. این واقعیت نشاندهنده این است که توهمی که شاید روزی این دوستان به سازمان داشتند، اکنون فرو ریخته است. دیگر بر کمتر انسان رادیکال و آزادیخواهی پوشیده است که باند مهتدی و ایلخانی زاده هر دو نیروهایی در لیست سناریو سیاه و ضد جامعه قرار دارند. زمان طولانی است که آقای مهتدی نیروهای پیشمرگش را آماده کرده است که نیروی کمکی و اسلحه به دوش نیروهای آمریکایی باشند تا شاید شهردار بودن مهاباد و فرمانداری سقز را به آنها بسپارند. خیلی وقت است این حضرات برای منافعشان از خاطرات خوب دوران گذشته کومه له، دورانی که انسانها در آخرین نبردهایشان با شعار "زنده باد سوسیالیسم" و "زنده با کمونیسم" جانباختند، دست شسته اند. بار دیگر تاکید میکنم که خوشنامی کومه له گذشته هیچ ربطی با سیاستهای و جهت گیریهای کنونی این جریان ندارد.
امروز بیشتر از هر زمانی کادرها و اعضای این تشکیلات متوجه سیاستهای باند سیاسی این جماعت شده اند. تعداد کسانی که از کمونیسم و سوسیالیسم در این بحران دفاع کرده اند و اعلام کرده اند که به اشتباه فکر میکردند این سازمان تاریخ کومه له را با خود حمل میکند، طرفدار سوسیالیسم است، کم نیست. کسانی که اعلام کرده اند که به هیچ کدام از این دو جناح تعلق ندارند. کسانی که اعلام کرده اند حاضر نیستند بخاطر هیچکدام از دو جناح اسلحه بدست بگیرند و "آماده به شلیک باشند". کسانی که بخاطر اهداف انسانی و تعلقات آزادیخواهانه خود خواهان پایان دادن سیاسی و نه نظامی به این وضعیت خطیر هستند. کسانی که اعلام کرده اند که باید دولت محلی کردستان امنیت تمامی کسانیکه امروز در چنگال این سازمان گرفتار شده اند، را تامین کند. کسانیکه خواهان باز شدن در اردوگاهها و خواهان خروج افراد از این اردوگاهها و قرار گرفتن در حداقل شرایط امن سیاسی هستند. این صف را باید تقویت کرد. باید کمکشان کرد.
دوستان اکنون که بسیاری از شما سیاستهای این باند قومپرست را بیش از پیش شناخته اید و اعلام کرده اید این سیاستها ربطی به کمونیسم و سوسیالیسم ندارد، باند سیاهی است، باید متحدانه و متشکل از این سازمان جدا شوید. سرنوشت خود را از این سازمان جدا کنید. از اردوگاهها بیرون بیائید. مهتدی و ایلخانی لابد فکری به حال خود و تداوم سیاست ارتجاعی شان میکنند اما شما از جانب خودتان این سازمان را رسما منحل اعلام کنید. با ما و سازمانهای کمونیست و آزادیخواه تماس بگیرید. شما نباید اجازه بدهید این جماعت با آرمان و جانباختگان کمونیست و شریف و آزادیخواه در تاریخ کومه له معامله کنند. نباید اجازه بدهید با اسم جان باختگان راه آزادی و سوسیالیسم از احساسات انسانی شما سوء استفاده شود. با شعار "مرگ بر جمهوری اسلامی"، "زنده باد سوسیالیسم"، "زنده باد آزادی، برابری، حکومت کارگری"، صفوف این سازمان را ترک کنید.
نسرین رمضانعلی
عضو دفتر سیاسی حزب اتحاد کمونیسم کارگری
۲۸ اوت ۲۰۰۷